چرا اینقد اعتراض میکنیم و مدرک خدا رو قبول نداریم؟؟؟
تا حالا دندون پزشکی رفتید ؟ اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون ، بعد اون مته رو میگیره ، بعد دندون رو میکشه ، بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم ، اشک تو چشمامون جمع میشه ، آخرش هم پنبه ها رو می چپونه تو دهنمون ! خب ، چرا نمیزنین تو گوشش ؟ چرا داد و هوار نمی کنید ؟ این همه درد رو تحمل کردید ، این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و … خب اعتراض کنید بهش ! چرا اعتراض نمی کنیم ؟ تازه میخوایم بیایم بیرون میگیم ، آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش ؟! برای اینکه درسته که ظاهر کار دردناکه ولی باطن کار خوبه ، باطن کار شفا و سلامت است ، ظاهرش درده. نمی خوایم خیلی موحد و خداشناس بشیم ، خدا رو به اندازه “دندانپزشک” قبول داشته باشید. به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه ، میدونیم یه حکمتی داره ، خب خدا هم حکیم است ، اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم. یعنی کارهای او از روی حکمت است. وقتی درد و رنجی رو در زندگی ما فرستاد ، ازش تشکر کنیم ، بگیم نوبت بعدی کی هستش ؟ رنج بعدی ؟ چرا انقدر اعتراض می کنیم ؟ مدرک خدا رو قبول نداریم ؟