یک نکته از شیخ رجب علی خیاط :
انسان هر مقدار که به دستورهای پروردگار خود عمل کند،
به همان اندازه نزدیک به حق می شود و به تشکیلات سلطنت او در می آید!
انسان هر مقدار که به دستورهای پروردگار خود عمل کند،
به همان اندازه نزدیک به حق می شود و به تشکیلات سلطنت او در می آید!
ﺁﺧﻮﻧﺪ ملاﻣﺤﻤّﺪ ﻛﺎﻇﻢ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﺮﻳﺒﻰ (ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ) ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﻣﻴﺮﺯﺍ ﻣﺤﻤّﺪ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﻠﻴﻞ ﺍﻟﻘﺪﺭﻯ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺳﻴﺪﺑﺤﺮﺍﻟﻌﻠﻮﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﻳﻞ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﻓﻴﻘﻰ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﻣﺘﻘﻰ ﻣﺠﺎﻭﺭ ﻧﺠﻒ ﺍﺷﺮﻑ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﺁﺑﺎﺩ، ﺍﺳﻤﺶ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﻨﻌﻠﻰ ﺑﻮﺩ ﻣﻜﺮﺭ ﻣﺮﺍ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺠﻒ ﺭﻭﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ ﻧﻤﺎﺋﻴﻢ ﺯﻳﺮﺍ ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﻗﺴﺎﻭﺕ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ ﺩﺭ ﻧﺠﻒ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ،
ﺗﺎ ﺷﺒﻰ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻕ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ (ﻉ ) ﻣﻰ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻓﻴﻘﻤﺎﻥ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﻨﻌﻠﻰ ﻫﻢ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ.
ﻧﺎ ﮔﺎﻩ ﺩﻳﺪﻡ ﺁﻗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺠﻞ ﺍﻟﻠّﻪ ﻓﺮﺟﻪ ﺍﻟﺸﺮﻳﻒ ) ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻕ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻰ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ:
ﺷﻤﺎ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺷﻤﺎ، ﺑﻪ ﺳﺎﻣﺮﺍ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ.
ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﭘﺲ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﺑﺴﻮﻯ ﺿﺮﻳﺢ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺑِﺤَﻖﱢﱢ ﺍَمیرالمومنین ﻟﺎﻳُﻘَﻮﱢﱢﺩُﻭﻥَ ﺍَﺣَﺪﺍ ﻣِﻦْ ﻛَﺮْﺑَﻠﺎ ﺍِﻟﻰ ﺟَﻬَﻨﱠﱠﻢ
ﻳﻌﻨﻰ: ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺟﻬﻨﻢ ﻧﺒﺮﻧﺪ.
ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺷﺒﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ .
ﻣﻦ ﮔﻤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺑﻴﺘﻮﺗﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻦ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﻣﺎ ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺑﻴﻢ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ،
ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻛﺮﺩﻡ.
کرامات الحسینیه ج۱
————-
طِرِمّاح کیست؟
وقتی دید سرانجامِ عاشورا شهادت است از امام رخصت طلبید تا مایحتاجی بر عائله اش تهیه و ذخیره کند و سریع برگردد امام بعدِ اجازه فرمودند “زود برگرد”
وقتی برگشت و دید خورشید به نیزه و خِیَم در اتش.
دیوانه وار با ناله ای جانسوز پی در پی فریاد میزد وای برمن که مولایم را تنها گذاشتم.
با حال دگرگون از امام زین العابدين سؤال میکند این چه مصیبتیست برمن؟
امام سجاد میفرمایند وقتی امامت گفت.
زود برگرد “یعنی ” نرو
بعد ها کنار سلیمان در قیام توابین با سینه ای پر از غم شهید شد “اما بعلت ‘بی بصیرتی’ کربلایی نشد”
تقدیم به کسانی که منتظر موضع صریح امامشانند !!!
چرا پیامبر (ص) امام حسین را “چَشمِ پشه” خطاب فرمود؟
=============================
مناقب ابن شهر آشوب نقل می کند پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبرمسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند.
یک وقت امام حسین که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند.
ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند: تَرَقَ عَینَ البَقَه
یعنی: بیا بالا ( از پله های منبر بیا بالا ) ای چشم پشه !
در آن دوران هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید . شاید بعد از هزار و چند سال!
قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه ( فرهاد میرزا معتمد الدوله فرزند عباس میرزا ) صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار، ایشان به اروپا رفته بود. در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به ایشان گفتند که آقا تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد. ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ… بیایید نگاه کنید!
جناب فرهاد میرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت: جناب آقای فرهاد میرزا، ما شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه هست!!
یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن!
همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟! ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !!
فرهاد میرزا گفت شما ها نمی دانید! بعد از هزار و چهارصد سال معنای حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد!
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: بر بدن جد غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند.
راوی سئوال کرد یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی ( مگر یک بدن چقدر طاقت دارد مگر یک بدن چقدر حجم دارد)
حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند، شمشیر برجای شمشیر می زدند، تیر برجای تیر می زدند.
در اینجا به یاد بیتی شعر افتادم :
“زخم ها بر پیکرت حک گشته است
جسم بی جانت مشبک گشته است”
=======================
منابع:
1:(کفایة الأثر، ص81تا83)
2:منابق آل ابی طالب، ج3، ص388
3:بحارالأنوار، ج16، ص295 / ج36، ص313 / ج43، ص286 و…
4:(الطرائف، ترجمه داوود الهامی، ص370)
5:(پاورقی کتاب الإنصاف في النص على الأئمة الإثني عشرعليهم السلام، ترجمه رسولى محلاتى، ص309)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
حضرت عيسى عليه السلام مى فرمايد:
من بيماران را معالجه كردم و آنان را شفا دادم كور مادرزاد و مرض پيسى را به اذن خدا مداوا نموده و مردگان را زنده كردم ولى آدم احمق را نتوانستم اصلاح و معالجه كنم .
پرسيدند: يا روح الله ! احمق كيست ؟
فرمود: شخصى خودپسند و خودخواه است كه هر فضيلت و امتيازى را از آن خود مى داند و هر گونه حق را در همه جا به خود نسبت مى دهد و براى ديگران هيچ گونه احترامى قائل نمى شود و اين گونه آدم احمق هرگز قابل مداوا و اصلاح نيست