لطیفه های قرانی )
27 آذر 1393 توسط قديري اناري
فردي چند گردو به بهلول داد و گفت: بشکن و بخور و براي من دعا کن.
بهلول گردوها را شکست ولي دعا نکرد.
آن مرد گفت: گردوها را مي خوري نوش جان، ولي من صداي دعاي تو را
نشنيدم!
بهلول گفت: مطمئن باش اگر در راه خدا داده اي خدا خودش صداي شکستن
گردوها را شنيده است…!