گفت وگوی حاج آقا قرائتي با یک وهابی
06 بهمن 1393 توسط قديري اناري
یک وهّابی در قبرستانِ بقیع به آقای قرائتی گفت که چرا شما فاطمه یا حسن یا زین العابدین را صدا می زنید، وقتی آن ها مُرده اند و خاک هستند؟
آن وهّابی که می خواست شیعه را بِشکند، یک قلم برداشت. گفت ببین این قَـلَـمه. آی شیعه ها من این قلم رو میندازم زمین… و انداخت و گفت: “شما میگید 4تا امام اینجا خوابیده. ای امام زین العابدین، امام باقر، امام صادق، فاطمه زهرا، قلم رو به من بده؛ نداد! وقتی اینا نمیتونن یک قلم رو به من بدن، پس چطور شما متوسّل میشید؟ اینا مردن تموم شد، دیگه هیچ قدرتی ندارن.”
آقای قرائتی هم گفت خب حالا قلم رو به من بده… و قلم رو انداخت زمین و گفت: “یـالا، خدایا قلم رو به ما بده! ” و اتفاقی نیفتاد. بعد به وهّابی گفت: “دیدی خدا هم نداد. پس با منطقِ شما خدا هم مُرده. مگه هرکس زنده هست باید نوکر تو باشه؟! ”